noorgram

نورگرام

نورگرام

بیوگرافی

پیوندهای روزانه

هر چه کنی جز به بصارت مکن

جمعه, ۲۱ مرداد ۱۴۰۱، ۰۷:۴۵ ب.ظ

خانهٔ طاعات عمارت مکن
کعبهٔ آفاق زیارت مکن
امهٔ تلبیس نهفته مخوان
جامهٔ ناموس قضاوت مکن
قاعدهٔ کار زمانه بدان
هر چه کنی جز به بصارت مکن
سر به خرابات خرابی در آر
صومعه را هیچ عمارت مکن
چون همه سرمایهٔ تو مفلسی‌ست
در ره افلاس تجارت مکن
چون تو مخنث شدی اندر روش
قصهٔ معراج عبارت مکن
تا نشوی در دین قلاش‌وار
خرقهٔ قلاشان غارت مکن
عمر به شادی چو سنایی گذار
کار به سستی و حقارت مکن

قوله تعالی: «وَ أُدْخِلَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» هذه حکایة حال المؤمنین بعد قضاء الامر، آیت پیش وصف الحال کافران و بیگانگانست و مآل و مستقرّ ایشان و این آیت حکایت حال مؤمنانست و سرانجام کار ایشان می‌گوید پس از آنک کار شمار برگزاردند و مرگ را گشتند هر کس را سزای خویش دهند و بمستقرّ خود فرود آرند، دشمنان را بدوزخ و دوستان را ببهشت، آن گه بهشت را صفت کرد گفت: «تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ».
روی ابو هریرة قال قال رسول اللَّه (ص): انهار الجنّة تخرج من تحت تلال او من تحت جبال المسک و لو قیل لاهل الجنّة انّکم ماکثون فی الجنّة عدد کلّ حصاة فی الدّنیا سنة لحزنوا و قالوا انّا لا بدّ خارجون و لکن جعلهم اللَّه للابد و لم یجعل‌ لهم امدا.
و عن ابی هریرة قال قال النبی (ص): یؤتی بالموت یوم القیامة فیوقف علی الصراط فیقال یا اهل الجنّة فیطلعون خائفین وجلین ان یخرجوا من مکانهم الّذی هم فیه فیقال: یا اهل الجنّة هل تعرفون هذا؟ فیقولون: نعم ربّنا هذا الموت، ثمّ یقال یا اهل النّار فیطلعون فرحین مستبشرین بان یخرجوا من مکانهم الّذی هم فیه، فیقال لهم هل تعرفون هذا؟ فیقولون نعم ربّنا هذا الموت فیأمر به فیذبح علی الصّراط و یقال للفریقین جمیعا خلود فیما تجدون لا موت فیه ابدا، فذلک قوله عزّ و جل: «خالِدِینَ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ» ای بامر ربّهم و بفضل ربّهم. اذن اینجا امرست و اطلاق و این رده معتزلیان و قدریان است که ایشان معنی اذن علم می‌گویند از بیم آن که در آن آیت که: «وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ» خلاف معتقد ایشان بر ایشان لازم آید اگر بر اطلاق حمل کنند، و اگر چنانست که ایشان می‌گویند که اذن بمعنی علم است درین آیت که: «خالِدِینَ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ» پس کسی دیگر ایشان را در بهشت می‌آرد نه اللَّه و نه بفرمان اللَّه و این کفر صریحست «تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ» یسلّم بعضهم علی بعض و یسلّم علیهم الملائکة و یسلّم علیهم الجبّار جلّ جلاله، قال اللَّه تعالی: «تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ».
«أَ لَمْ تَرَ» ای الم تعلم و العلم معلّق بمکان الاستفهام یعنی تنبّه لهذا المثل و الکلمة الطیّبة هی لا اله الا اللَّه محمّد رسول اللَّه، و قیل هی القرآن و قیل جمیع افعال المؤمن و طاعاته، و المراد بالطیّب ان یکون من الاخلاص. قال ابن عباس: «کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ» هی شجرة فی الجنة و الجمهور علی انّها النخلة.
روی عن ابن عمر: انّ النّبی (ص) ذات یوم قال لاصحابه انبئونی بشجرة تشبه المسلم لا یتحات ورقها تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها، فوقع فی قلبی انّها النخلة، فقال النبی (ص) هی النّخلة، فقلت لابی لقد کان وقع فی قلبی انّها النخلة، قال فما منعک ان تکون قلته لان تکن قلته احبّ الیّ من کذا و کذا فقلت: کنت فی القوم و ابو بکر فلم تقولا شیئا فکرهت ان اقول.
و قال ابو العالیة: اتی انس بن مالک بطبق من رطب فقال لی کل فانّ هذه الشجرة الّتی قال اللَّه سبحانه فی کتابه: «أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ»
ثمّ‌ قال انس اتی رسول اللَّه (ص) بقناع علیه بسر فقرأ هذه الآیة و قوله: «کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ» ای طیبة الثمرة فترک ذکر الثّمرة لدلالة الکلام علیها، «أَصْلُها» ای اصل هذه الشجرة، «ثابِتٌ» فی الارض «وَ فَرْعُها» اعلاها و افنانها، «فِی السَّماءِ» ای عال نحو السّماء، کذلک الایمان و القرآن ثابت راسخ فی قلب المؤمن بالمعرفة و التصدیق و الاخلاص و قراءته و تسبیحه و طاعته عالیة مرتفعة الی السّماء لیس لها حجاب حتّی تنتهی الی اللَّه عزّ و جلّ لقوله تعالی: «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ» الآیة..
و عن انس قال قال رسول اللَّه (ص): انّ مثل هذا الدّین کمثل شجرة نابتة الایمان اصلها و الزّکاة فرعها و الصّیام عروقها و التأخّی فی اللَّه نباتها و حسن الخلق ورقها و الکفّ عن محارم اللَّه ثمرتها فکما لا تکمل هذه الشجرة الّا بثمرة طیّبة لا یکمل الایمان الّا بالکفّ عن محارم اللَّه.
و عن مقاتل بن حیّان عن الضحاک عن ابن عباس قال قال رسول اللَّه (ص): انّ للَّه عزّ و جلّ عمودا من نور اسفله تحت الارض السّابعة و رأسه تحت العرش فاذا قال العبد اشهد ان لا اله الا اللَّه و انّ محمّدا عبده و رسوله، اهتزّ ذلک العمود، فیقول اللَّه عزّ و جل اسکن فیقول کیف اسکن و لم تغفر لقائلها، فقال النّبی (ص) اکثروا من هزوز العمود.
ربّ العالمین در این آیت مثل زد کلمه شهادت را و ایمان و طاعات بنده را.
گفت مثل مؤمن در کلمه شهادت که بر زبان دارد و ایمان و تصدیق که در میان جان دارد و پذیرفتن احکام شریعت و اتّباع سنّت که بدست دارد، راست مثل درخت خرماست که بیخ بر جای دارد استوار و شاخ بر هوا دارد باز، همچنین بنده مؤمن ایمان و معرفت در دل وی ثابت گشته و راسخ شده بتصدیق و اخلاص و شهادت زبان و خواندن قرآن و اعمال ارکان از وی می‌شود بی حجاب بر آسمان.
آن گه گفت: «تُؤْتِی أُکُلَها» ای تخرج ثمرها، «کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها» ای‌ کلّ سنة لانّ التمر یکون فی السنة مرّة. و قیل ستّة اشهر لانّ التّمر یبقی علیها ستّة اشهر. و قیل شهرین و هما مدة الصرام الی وقت ظهور الطّلع. و قیل کلّ ساعة لیلا و نهارا شتاء و صیفا تؤکل فی جمیع الاوقات کذلک المؤمن لا یخلو من الخیر فی الاوقات کلّها و یرتفع فی کلّ یوم و لیلة الی اللَّه عمل صالح. گفته‌اند که تشبیه مؤمن بدرخت خرما از آن کرد که هیچ درخت از روی معنی شبه آدمی ندارد مگر درخت خرما، نبینی هر درختی که سر آن بر گیرند دیگر بار از اصل خود شاخ زند مگر درخت خرما که چون وی برگیرند خشک شود، صفت آدمی همین است تا سر بر جاست همه تن برجاست چون سر نماند تن نیز نماند. دیگر وجه آنست که هر درختی بی لقاح بار دهد و درخت خرما بی لقاح بار ندهد.
مصطفی (ص) گفت: «خیر المال سکة مأبورة او مهرة مأمورة»، حال آدمی همینست. سدیگر وجه آنست که درخت خرما از فضله تربت آدم (ع) آفریده‌اند. مصطفی (ص) گفت: اکرموا عمّتکم، فقیل یا رسول اللَّه و من عمّتنا قال النّخلة و ذلک انّ اللَّه تعالی لمّا خلق آدم فضلت من طینه فضلة فخلق منها النخلة، «وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ» فانّها اتمّ للبیان و اوضح للبرهان.
«وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ» یعنی الکفر، و قیل کلمة الشرک لقوله: «کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ». و قیل کلّ کلمة نهی اللَّه عنها فهی خبیثة، «کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ».
روی عن النبی (ص) انّه قال انّها الحنظل.
قال ابن عباس هذه شجرة لم یخلقها اللَّه و هو مثل و معنی خبیثة کریهة المطعم مرّة المذاق ینفر عنها الطّباع، «اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ» ای استوصلت جثّته و قلعت بتمامها لانّ عروقها قریبة من الظاهر لا تثبت زمانا بخلاف النخلة و کثیر من سایر الاشجار کذلک الکافر لیس لقوله و لا لعمله اصل یستقر علی الارض و لا فرع یصعد الی السّماء.
روی عن ابی هریرة انّه قال: ذکرت الکمأة عند رسول اللَّه (ص) فقال رجل انّی لا رآها الشجرة، «اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ» و اللَّه مالها من فرع و لا اصل، فقال (ص): لا تقل ذلک انّها من المنّ و ماءها شفاء العین و العجوة من الجنّة و هی شفاء من السم.
و روی ابو موسی الاشعری عن النبی (ص) انّه قال مثل المؤمن الّذی یقرأ القرآن مثل الا ترجّة ریحها طیّب و طعمها طیّب و مثل المؤمن الّذی لا یقرأ القرآن مثل التمرة طعمها طیّب و لا ریح لها، و مثل الفاجر الّذی یقرأ القرآن مثل الرّیحانة طعمها مرّ و ریحها طیّب و مثل الفاجر الّذی لا یقرأ القرآن مثل الحنظلة طعمها مرّ و لا ریح لها.
«یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا» ثبّت اللَّه المؤمن بشهادة الحق علی الدین الحقّ فلم یبطل ایمانه ذنب ما لم یفسد ثباته علیه، جحد او شکّ تثبیت آنست که مؤمن را بر کلمه شهادت بر زبان و ایمان و تصدیق در دل می‌دارد تا اگر از وی گناهی رود آن گناه ایمان وی باطل نگرداند مگر که از وی جحود آید در توحید یا شک آرد در ایمان و تصدیق و نفع آن در دنیا و آخرت بوی می‌رسد، در دنیا خون و مال وی معصوم و در آخرت بهشت باقی و سعادت جاویدی، «بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ» این با بایمان متصلست، ای آمنوا بهذا القول الثّابت الدّائم النّفع فی الدّنیا و فی الآخرة و هو قول: لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه. جمهور مفسران بر آن‌اند که این آیت در سؤال قبر فرو آمد، آن ساعت که بنده را در خاک نهند و فریشتگان از وی سؤال کنند که: من ربّک و ما دینک و من نبیّک؟ فاذا قال العبد: اللَّه ربّی و محمد نبیّی و الاسلام دینی فقد ثبّته اللَّه عزّ و جلّ بالقول الثّابت فی الآخرة، لانّ هذا بعد وفاته و یثبت به فی الدّنیا لانّه لا یلقّنه فی الآخرة الّا ان یکون عقده فی الدنیا. و قال مقاتل انّ المؤمن اذا مات بعث اللَّه الیه ملکا یقال له دومان فیدخل قبره فیقول له: یأتیک الان ملکان اسودان فیسالانک من ربّک و من نبیّک و ما دینک فاجبهما بما کنت علیه فی حیاتک، ثمّ یخرج، فیدخل الملکان و هما منکر و نکیر اسودان ازرقان فظان غلیظان اعینهما کالبرق الخاطف و اصواتهما کالرّعد القاصف، معهما مرزبة فیقعدانه و یسألانه و لا یشعران بدخول دومان فیقول ربّی اللَّه و نبیّی محمد و دینی الاسلام، فیقولان له عشت سعیدا و متّ شهیدا، ثمّ یقولان: اللّهم ارضه کما ارضاک و یفتح له فی قبره باب من الجنّة یأتیه منها التّحف، فاذا انصرفا عنه قالا له: نم نومة العروس، فهذا هو التثبیت، «وَ یُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِینَ» یعنی لا یلقّنهم و ذلک انّ الکافر اذا دخل علیه الملکان، قالا له من ربّک و ما دینک و من نبیّک؟ قال لا ادری، قالا له لا دریت و لا کنت عشت عصیّا و مت شقیّا، ثمّ یقولان له نم نومة المنهوس و یفتح فی قبره باب من جهنّم و یضربانه ضربة بتلک المرزبة فیشهق شهقة یسمعها کلّ حیوان الا الثّقلین و یلعنه کلّ من یسمع صوته فذلک قوله: «وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ».
و عن البراء بن عازب انّ رسول اللَّه (ص) ذکر قصّة روح المؤمن قال: فیعاد روحه فی جسده و یأتیه ملکان فیجلسانه فی قبره فیقولان: من ربّک و ما دینک و من نبیّک و هی آخر فتنة تعرض علی المؤمن فیثبته اللَّه تعالی فیقول: ربّی اللَّه و دینی الاسلام و نبیّی محمد، فینادی مناد من السماء ان صدق عبدی.
فذلک قوله: «یُثَبِّتُ اللَّهُ... الآیة» و عن ابی سعید الخدری قال: کنّا مع رسول اللَّه (ص) فی جنازة فقال: یا ایّها النّاس انّ هذه الامّة تبتلی فی قبورها فاذا الانسان دفن و تفرّق عنه اصحابه جاءه ملک بیده مطراق فاقعده، فقال ما تقول فی هذا الرّجل فان کان مؤمنا، قال اشهد ان لا اله الا اللَّه وحده لا شریک له و اشهد انّ محمّدا عبده و رسوله، فیقول له صدقت فیفتح له باب الی النّار فیقال له هذا منزلک کان لو کفرت بربّک، فامّا اذ آمنت به فانّ اللَّه ابدلک به هذا: ثمّ یفتح له باب الی الجنّة، فیرید ان ینهض له، فیقال له اسکن، ثمّ یفسح له فی قبره. و امّا الکافر او المنافق فیقال له ما تقول فی هذا الرّجل فیقول لا ادری، فیقال له لا دریت و لا اهتدیت، ثمّ یفتح له باب الی الجنّة فیقال له هذا منزلک لو آمنت بربک، فامّا اذا کفرت فانّ اللَّه ابدلک به هذا: ثمّ یفتح له باب الی النّار، ثمّ یقمعه الملک بالمطراق قمعة یسمعه خلق اللَّه کلّهم الا الثّقلین.
قال بعض اصحابه یا رسول اللَّه ما من احد یقوم علی رأسه ملک بیده مطراق الّا هیل عند ذلک؟ فقال رسول اللَّه (ص): «یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ».
و فی روایة اخری عن جابر قال قال رسول اللَّه (ص): اذا وضع المؤمن فی قبره اتاه ملکان فانتهزاه. فقال یهبّ کما یهبّ النّائم، قال فیقال له: من ربّک؟
فیقول: اللَّه ربّی و الاسلام دینی و محمّد نبیّی، قال فینادی مناد ان صدقت فافرشوه من الجنّة و البسوه من الجنّة فیقول: دعونی اخبر اهلی فیقال له اسکن.
و عن سعید بن المسیب عن عائشة امّ المؤمنین رضی اللَّه عنها انّها قالت یا رسول اللَّه انّی منذ حدّثتنی بصوت منکر و نکیر و ضغطة القبر لیس ینفعنی شی‌ء، قال یا عائشة انّ صوت منکر و نکیر فی سماع المؤمن کالاثمد فی العین و انّ ضغطة القبر علی المؤمن کالام الشّفیقة یشکو الیها ابنها الصّداع فیقوم الیه فتغمز رأسه غمزا رقیقا و لکن یا عائشة ویل للشّاکین فی اللَّه کیف یضغطون فی قبورهم کضغطة البیضة علی الصّخرة.
و عن البراء بن عازب قال: خرجنا مع رسول اللَّه (ص) فی جنازة رجل من الانصار فانتهینا الی القبر و لمّا یلحد. فجلس و جلسنا حوله کانّ علی اکتافنا فلق الصّخر و علی رؤسنا الطیر فارم قلیلا و الارمام السّکوت فلمّا رفع رأسه قال: انّ المؤمن اذا کان فی قبل من الآخرة و دبر من الدّنیا و حضره الموت نزلت علیه ملائکة من السّماء معهم کفن من الجنّة و حنوط من الجنّة فیجلسون منه مدّ بصره و جاء ملک الموت فجلس عند رأسه فقال: اخرجی ایّتها النّفس المطمئنة اخرجی الی رحمة اللَّه و رضوانه فیسلّ نفسه کما تنزل القطرة من السّماء فاذا خرجت نفسه صلّی علیه کلّ شی‌ء بین السماء و الارض الّا الثّقلین، ثمّ یصعد به الی السّماء فیفتح له السّماء الدنیا و یشیّعه مقرّبوها الی السّماء الثانیة و الثّالثة و الرّابعة و الخامسة و السّادسة و السابعة الی العرش مقرّبوا کل سماء فاذا انتهی الی العرش کتب کتابه فی علیین، فیقول اللَّه عزّ و جل ردّوا عبدی الی مضجعه فانّی وعدتهم انّی منها خلقتهم و فیها اعیدهم و منها اخرجهم تارة اخری، فیرد الی مضجعه فیأتیه منکر و نکیر یثیر ان الارض بانیابهما و یلحفان الارض باشفار هما فیجلسانه، ثمّ یقولان له: یا هذا من ربّک؟ فیقول: ربّی اللَّه، فیقولان: صدقت، ثمّ یقولان له: ما دینک؟ فیقول الاسلام، فیقولان: صدقت، ثمّ یقولان. من نبیّک؟
فیقول: محمّد قال یقولان: صدقت، ثمّ یفسح له فی قبره مدّ بصره و یأتیه حسن الوجه طیّب الرّیح حسن الثّیاب، فیقول جزاک اللَّه خیرا ان کنت سریعا فی طاعة اللَّه بطیئا عن معصیة اللَّه فیقول و انت فجزاک اللَّه خیرا، و من انت قال انا عملک الصّالح، ثمّ یفتح له باب الی الجنّة فینظر الی مقعده و منزلته فیها حتّی تقوم السّاعة. و انّ الکافر اذا کان فی قبل من الآخرة و دبر من الدّنیا و حضره الموت نزلت ملائکة من السّماء معهم کفن من نار و حنوط من نار فیجلسون منه مدّ بصره و جاء ملک الموت فجلس عند رأسه، ثمّ قال اخرجی ایّتها النّفس الخبیثة اخرجی الی غضب اللَّه و سخطه فیتفرّق روحه فی جسده کراهیة ان تخرج لما تری و تعاین فیستخرجها کما یستخرج السّفود من الصّوف المبلول فاذا خرجت نفسه لعنه کلّ شی‌ء بین السّماء و الارض الّا الثقلین، ثمّ یصعد به الی السّماء الدّنیا فتغلق دونه فیقول الرب عزّ و جلّ ردّوا عبدی الی مضجعه فانّی وعدتهم انّی منها خلفتهم و فیها اعیدهم و منها اخرجهم تارة اخری، فیردّ الی مضجعه فیأتیه منکر و نکیر یثیران الارض بانیابهما و یلحفان الارض باشفارهما اصواتهما کالرّعد القاصف و ابصارهما کالبرق الخاطف فیجلسانه، ثمّ یقولان یا هذا من ربّک؟ فیقول: لا ادری، فینادی من جانب القبران لا دریت فیضربانه بمرزبة من حدید لو اجتمع علیها ما بین الخافقین لم یقلّوها فیشعل فیه قبره نارا و یضیق علیه قبره حتّی تختلف اضلاعه و یأتیه قبیح الوجه قبیح الثّباب منتن الرّیح فیقول جزاک اللَّه شرّا فو اللَّه ان کنت لبطیئا عن طاعة اللَّه سریعا الی معصیة اللَّه، فیقول: و انت فجزاک اللَّه شرّا، من انت؟ فیقول: انا عملک الخبیث، ثمّ یفتح له باب الی النّار فینظر الی مقعده فیها حتّی تقوم السّاعة.
قال اللَّه تعالی: «یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا» بلا اله الا اللَّه «وَ فِی الْآخِرَةِ» یعنی القبر بلا اله الا اللَّه اذا سئل عنها، «وَ یُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِینَ» عنها فلا یقولونها اذا سئلوا عنها، «وَ یَفْعَلُ اللَّهُ ما یَشاءُ» و قیل یفعل اللَّه ما یشاء لا اعتراض علیه فی تثبیت المؤمنین و اضلال الظالمین.
«أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً» هم صنادید قریش و ظلمتهم قطع اللَّه دابرهم یوم بدر. و قیل هو عام فی جمیع المشرکین و نعمة اللَّه محمّد (ص) بعثة اللَّه نعمة علیهم فکفروا و غیروا. قال الزّجاج هم اهل مکّة اسکنهم اللَّه حرمه و آتاهم نعمه و آمنهم من الخوف و جعلهم قوام بیته فبدّلوا ذلک کفرا، «بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ» ای بدّلوا شکر نعمة اللَّه کفرا کقوله: «وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَکُمْ» یعنی شکر رزقکم. قال ابن عباس هم متنصّرة العرب جبلة بن ایهم و اصحابه، «وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ» الّذین اتّبعوهم، «دارَ الْبَوارِ» هی جهنم و البوار الهلاک و الاستیصال و البور الهلکی: رجل بور و رجال بور و امرأة بور و نساء بور. و عن علی (ع) دار البوار بدر.
«جَهَنَّمَ» بدل من دار البوار و جهنم لا یتصرّف لانّها مؤنثة و هی معرفة، «یَصْلَوْنَها» ای یدخلونها و یقاسون حرّها، «وَ بِئْسَ الْقَرارُ» ای و بئس المستقرّ جهنم.
«وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً» ای سمّوا اصنامهم امثالا و نظراء للَّه، «لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِهِ» بضم یا، قراءت کوفیانست و باین قراءت لام لام کی است یعنی کی یضلّوا النّاس عن سبیل اللَّه، و بفتح یا، قراءت باقی است و باین قراءت لام لام عاقبتست ای کانت عاقبة اتّخاذهم، الانداد: الضلال عن الصّواب، «قُلْ تَمَتَّعُوا» این امر تهدید و وعید است ای استمتعوا من الحیاة الدّنیا بشهواتکم و بعبادة الاوثان فانّها سریعة الزّوال عنکم و «مَصِیرَکُمْ إِلَی النَّارِ».
«قُلْ لِعِبادِیَ الَّذِینَ آمَنُوا» خصهم اللَّه بالاضافة الیه تشریفا لهم، «یُقِیمُوا الصَّلاةَ» المفروضة و اقامتها ادامتها بشروطها، «وَ یُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ» الزّکاة الواجبة و سائر ابواب البرّ و جزم یقیموا و ینفقوا علی جواب الامر و المعنی مرهم بالصّلاة یقیموها و بالزّکاة ینفقوها، «سِرًّا وَ عَلانِیَةً» مصدران وقعا موقع الحال ای مسرّین و معلنین. و قیل سرّا ما یتطوّع به مخافة الرّیاء و علانیة ای ما یجب علیه لئلّا یتّهم و لیقتدی به غیره. و قیل السر، الصدقات و العلانیة النفقات، «مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ» ای لا فدیة للکفّار، «وَ لا خِلالٌ» ای لا مخالة، یقال خاللت فلانا خلالا و مخالّة، و الاسم الخلّة و هی الصّداقة. و قیل الخلال جمع خلّة کقلة و قلال ای لا شفاعة للکفار لانّ الخلیل یشفع للخلیل. قراءة مکی و بصری لابیع فیه و لا خلال بالنّصب علی النّفی بلا، ثمّ وحد نفسه و عدّ نعمه علی خلقه.
فقال عزّ من قائل: «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ» ای من السّحاب، و قیل من جانب السّماء، و قیل من السّماء التی فیها الملائکة ینزل الی السّحاب، ثمّ ینزل من السّحاب الی الارض، «السَّماءِ» ای مطرا، «فَأَخْرَجَ بِهِ» ای بالمطر، «مِنَ الثَّمَراتِ» حمل الاشجار و غیره، «رِزْقاً لَکُمْ» معاشا و غذاء،و انتصاب رزقا علی المصدر الّذی هو فی المعنی مفعول له، «وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ» ای ذلّل لکم رکوب السّفن، «لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهارَ» تجری فیها المیاه. و قیل تسخیر هذه الاشیاء تعلیمه کیفیّة اتّخاذها.
«وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَیْنِ» قال ابن عباس دؤبهما فی طاعة اللَّه ای مقیمین علی طاعة اللَّه سبحانه فی الجری لا یفتران: سئل عبد اللَّه بن انس بن مالک عن الشّمس و القمر و النجوم من ایّ شی‌ء خلقوا، قال حدّثنی ابی عن رسول اللَّه (ص): انّهم خلقوا من نور العرش.
و عن ابی امامة قال قال رسول اللَّه (ص): و کلّ بالشّمس سبعة املاک یرمونها بالثلج و لو لا ذلک ما اصابت شیئا الّا احرقته.
و عن جابر قال قال رسول اللَّه (ص): لا تسبّوا اللیل و النّهار و لا الشمس و القمر و لا الرّیاح فانّها رحمة لقوم و عذاب الآخرین، «وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ» لتسکنوا فیه، «وَ النَّهارَ» یعنی لتبتغوا من فضله. و قیل هیّاهما لمعاشکم و یختلفان علیکم لمنافعکم فلو کان الوقت کلّه لیلا او کلّه نهارا ما کان علی الارض نبات و لا حیوان کما هو کذلک حیث لا تفارقه الشّمس و حیث لا تطلع علیه الشّمس و معنی لکم فی هذه الآیة لاجلکم لیس انّها مسخرة لنا هی مسخرة للَّه سبحانه لاجلنا.
«وَ آتاکُمْ مِنْ کُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ» قراءت عامّه کل ما سألتموه باضافتست مگر یعقوب که وی کل بتنوین خواند و باین قراءت ما نفی است و معنی آنست که داد شما را همه چیز که آفرید، آن گه گفت: «ما سَأَلْتُمُوهُ» آن داد شما را که هرگز نخواستید ازو که آن آفرین ما را، و بر قراءت عامّه معنی آنست که و آتاکم من کلّ الّذی سألتموه شیئا فحذف المفعول الثانی اکتفاء بدلالت الکلام علی التّبعیض کقوله: «وَ أُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ» یعنی اوتیت من کلّ شی‌ء فی زمانها شیئا و قیل هو علی التّکثیر نحو قولک فلان یعلم کلّ شی‌ء و انت تعنی بعضه و نظیره فتحنا علیهم ابواب کلّ شی‌ء، «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها» ای ان تریدوا عدّها لا تطیقوا عدّها لکثرتها، و قیل لا تحصوها ای لا تطیقوا ذکرها و القیام بشکرها لا بالجنان و لا بالبنان و لا باللّسان، «إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ» ای کثیر الظلم و الکفر، و لفظ الانسان جنس قصد به الکافر ها هنا خاصة کما قال عزّ و جلّ: «وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
فالانسان غیر المؤمن ظلوم کفّار.

  • سیامک متوسلیان پویا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی